شعر چقدر بارونُ دوست داشت از معین کریمی
به دفتر خاطرات مجازی من خوش آمدید

سه شنبه 17 مهر 1397 ساعت: 20:32
نویسنده : معین کریمی

شعر چقدر بارونُ دوست داشت از معین کریمی

نشستم آلبوم عکس روبه رویم

یه تو کم شده از قلب و روحم

نشستم در اتاق خیره به بارون

به یادت دیگه نیستی زیر بارون

نشستم چای سردی روبه رویم

و یک بغض عجیـــب، تو گلویم

و پیری خسته به کنج اتاقش ماند

از این در رفتی و چشمم به در ماند

فرصت نشد خداحافظی کنم عزیز

هر روز میام سر مزارت ای عزیز

یادمه بارون که می زد

حال و هوات عجیب پر پر می زد

چقدر این عطرُ دوست داشت

چقدر بارونُ دوست داشت

بهار و پاییزش فرقی نداشت

بدون چتر با چتر فرقی نداشت

میگفتی این هوا پر از امیده

زدوده غم ها رو پر از امیده

بارونُ تنهایی به من چی میگه

بدون تو بازم پر از امیده؟

کاشکی بازم ببینمت دوباره

دارم میام به دیدنت ستاره

 

معین کریمی


 

 


نظرات شما عزیزان:

Dr.zahra
ساعت14:20---20 مهر 1397
سلاااام خیلی شعر زیبا و قشنگی بود..آفرین خدا قوت
پاسخ: سلام سپاس از دیدگاهتان


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط: تایپوگرافی اشعار معین کریمی
:: برچسب‌ها: معین کریمی چقدر بارون دوست داشت بارون بهار پاییز بارون بهاری بارون پاییزی شعر شاعر اشعار شعرانه شاعرانه شعر نو شعر سپید شعر کلاسیک شعر تنهایی شعر عاشقانه اشعار نو شاعر معاصر شاعر کلاسیک ترانه موسیقی ترانه سرا ترانه سرایی سروده ها بداهه سرایی تایپوگرافی عکس نوشته متن moein karimi poet poetry songwriter writer autum spiring rain rainy typography


کد پربازدیدترین



اکانت ما در شبکه های اجتماعی :

اکانت ما در فیسبوک اکانت ما در اینستاگرام اکانت ما در Pinterest کانال ما در تلگرام